فلسفه، به هر معنى که باشد، در قرن حاضر به دو بخش اساسى تقسیم شده است: 1.فلسفه مطلق، که به واقع فلسفه مطلق است; 2. فلسفه مضاف، که حاصل اضافه شدنفلسفه به یک رشته علمى است. فلسفه مضاف اقسام متعددى دارد; مانند فلسفهتاریخ، فلسفه هنر، فلسفه ادبیات، فلسفه علم، فلسفه حقوق، فلسفه دین، فلسفه اخلاقو امثال آن.
فلسفه مضاف عبارتاست از بحث و بررسى فلسفى در یکى از شاخههاى علوماست. در پرتو فلسفه مضاف، موضوع آن علم را بهتر مىتوان درک کرد; مثلا در پرتوفلسفه تاریخ، تاریخ رابهترمىتوان درک کرد ودر پرتوفلسفه اخلاق، اخلاق را.
فلسفه اخلاق نام جدیدى استبر موضوعى قدیمى که جوانههاى آن در میانیونانیان و مسلمانان بوده، اما شکوفایى آن به اوایل قرن بیستم مىرسد. به عبارتروشنترآنکه فلسفهاخلاق، به صورت دانشى مستقل، باانتشارکتاب جرجادواردمورتحت عنوان مبانىاخلاق، (Principa Ethica) درسال 1903 م. پابه عرصه ظهورنهاد.
فلسفه اخلاق عهدهدار تحقیق درباره مبادى علم اخلاق است. در علم اخلاق،گفته مىشود که کارى خوب و چه کارى بد است; اما در فلسفه اخلاق، گفته مىشودکه خوب و بد ریشه در کجا دارد و ملاک تقسیم کارها به خوب و بد چیست و چراکارى خوب و کار دیگرى بد دانسته مىشود.
از هنگامى که دانش جدیدى با عنوان «فلسفه اخلاق» ظهور کرد، هم به مسائلىپرداخته شده که در گذشته مورد غفلت عالمان اخلاقى بوده و هم به مسائلى که درگذشته، جسته و گریخته و به صورت غیر منقح، مطرح مىشده، سر و سامان وصورت منظمى داده شده است; مثلا، عالمان اسلامى، در گذشته برخى از مسائلفلسفه اخلاق را در فلسفه، برخى را در کلام و برخى را در اصول فقه بررسىمىکردهاند; اما امروزه فلسفه اخلاق خود همه این مسائل را مورد بررسى قرارمىدهد که از رهگذر آن، فواید بىشمارى نصیب علم گردیده است. به دیگر بیان،چون در گذشته، برخى از مسائل فلسفه اخلاق در لابلاى چند علم مطرح مىشده،صورت منقح و مشخصى نداشته; اما از هنگامى که این مسائل در ذیلیک علم (فلسفهاخلاق) مطرح شده،سر وسامانیافته است. به علاوه، چه بسیار مسائلى که امروزه درفلسفه اخلاق بدانها پرداخته مىشود ولى در گذشته مطرح نبوده است.
متاسفانه بهره ما، مسلمانان، از فلسفه اخلاق بسیار اندک است. با اینکه دنیاىغرب را چندان بهرهاى از اخلاق نیست، اما از فلسفه اخلاق حظ وافرى دارد. غربهم زادگاه فلسفه اخلاق و هم پرورشگاه آن است. این در حالى است که روزگارىدنیاى اسلام ستاره درخشانى در سپهر اخلاق بوده و پیامبر اسلامصلى الله علیه وآله وسلم هدف ازبرانگیخته شدن خود را تکمیل مکارم اخلاقى مىدانست.
بارى، در حدود پنجاه سال است که فلسفه اخلاق در میان مسلمانان موضوعتحقیق قرار گرفته و در این مدت، در حدود پنجاه کتاب به فارسى و عربى تالیف وترجمه شده است. ظاهرا نخستین کتابى که درباره فلسفه اخلاق منتشر شده، جزوهاىاستبا عنوان قانون اخلاق، به قلم غلامرضا رشید یاسمى که در سال 1307 منتشرشده و حجم آن به اندازه یک مقاله (کمتر از بیست صفحه) است. این جزوه - که ازتاریخ انتشار آن نزدیک به هفتاد سال مىگذرد - هیچگاه مورد توجه قرار نگرفت وبرتحقیق درباره فلسفه اخلاق رایجشده است.
در کتاب شناسى حاضر، به معرفى کتابهایى پرداخته شده که درباره فلسفهاخلاق (با نگرش اسلامى یا غیر آن)، به فارسى یا عربى، تالیف یا ترجمه شدهاست. (1) در اینانگیزنده دیگران در توجه به فلسفه اخلاق نشد. تنها در پنجاه سالاخیر است که کتابشناسى، آثارى که تا پایان آذر 1374 به صورت کتاب چاپ شدهمعرفى گردیده است. جزوههاى درسى و مقالات نشریات بیرون از دایره تحقیق اینکتابشناسى است. شایان ذکر است که درباره علم اخلاق چند کتابشناسى مستقلتهیه شده که مشخصات آنها چنین است:
- ابوالحسن مطلبى، کتابشناسى توصیفى اخلاق و آداب اسلامى، آینه پژوهش(سالدوم، شماره چهارم، آذر و دى 1370)، ص 102 - 118 و (سال دوم، شماره پنجم،بهمن و اسفند 1370)، ص 97 - 107;
محمدتقى دانشپژوه، چند اثر فارسى در اخلاق، فرهنگ ایرانزمین (تهران:1352)، ج 19، ص 261 - 284.
همچنین یادآور مىشویم که در کتاب دیننامههاى ایران (کتابشناسى موضوعىکتابهاى دینى ایران) (2) ، به قلم سید محمدباقر نجفى، یک فصل (ص 182 - 201) بهمعرفى کتابهایى پرداخته شده که درباره اخلاق اسلامى است.
آخر سخن اینکه دونالدسون در کتابى تحت عنوان مطالعاتى در اخلاقمسلمانان (3) ، (Studies in ، (Ethical Theories in Islam) گزارشى از علم اخلاق در جهاناسلام ارائه کردهاند که پژوهشگران را به کار مىآید. (5)
×××1- اتکینسون، آر. اف. درآمدى به فلسفه اخلاق، ترجمه سهراب علوىنیا،تهران، مرکز ترجمه و نشر کتاب، 1369 - 1370، 234 ص، رقعى.
مطالب این کتاب در هفت فصل گنجانده شده و در آن به اختصار بهتعریف فلسفه اخلاق، بررسى مسائلى از درون علم اخلاق، مسائلى کهدرباره اخلاق است(پایگاه احکام اخلاقى) و رابطه اخلاق و علم و دینپرداخته شده است. خلاصه مطالب هر فصل در پایان آن آمده و درانتهاى کتاب، به تعریف اصطلاحات کتاب پرداخته و کتابشناسىفلسفه اخلاق (ص 205 - 212) ارائه شده است.
عناوین اصلى کتاب چنین است: سرآغاز، تعارض تکالیف، خود ودیگران، حسن و قبح: ستایش و نکوهش، پایگاه احکام اخلاقى (1)،پایگاه احکام اخلاقى (2)، اخلاق و علم و دین.
2- اخوان، محمد. مقایسهاى میان اخلاق کانت و اخلاق اسلامى، (ویراستهابوالفضل طریقهدار). قم، انتشارات اشراق، 1373، و + 180 ص،وزیرى (عنوان روى جلد: اخلاق کانت و اخلاق اسلامى.)
در فصل اول کتاب، با عنوان «بازگویى مکتب اخلاقى کانت» بهماهیت ویژگیها و محتواى اخلاق از نظر کانت و مفاهیم اساسى واصول موضوعه در اخلاق کانت پرداخته شده است. در فصل دوم، باعنوان «بازگویى مکتب اخلاقى اسلام» ماهیت، ویژگیها و محتواىاخلاق از نظر اسلام و مفاهیم اساسى و اصول موضوعه در اخلاقاسلامى ذکر گردیده است. فصل سوم عهدهدار «مقایسه میان اخلاقکانت و اخلاق اسلامى» است و در ضمن آن، چند انتقاد نسبتبهفلسفه اخلاق کانت درج شده است.
3- بدوى، عبدالرحمن. الاخلاق عند کنت، کویت، وکالة المبطوعات،1979، 235ص، وزیرى.
کتاب حاضرشامل دوبخش است: مساله متافیزیک واخلاق. دربخش اول، از جمله، به این مسائل پرداخته شده است: نظر کانت دربارهمتافیزیک، در دوره قبل از انتقاد; آیا متافیزیک ممکن است؟آیا ریاضیات خالص ممکن است؟ علیت. در بخش دوم، این مسائل نیزبررسى شده است: کوشش کانتبراى وضع مذهب در اخلاق، بنیادگذارى متافیزیک اخلاق، انتقال از فلسفه اخلاقى ملى به متافیزیکاخلاق، مفاهیم اساسى در اخلاق، انتقال از متافیزیک اخلاق به نقدعملى محض، وجدان، دیالکتیک عقل عملى، روشهاى عقل عملىمحض، تکلیفهاىانسان دربرابرخودبه عنوان یک موجود زنده،تکلیفهاى انسان در برابر خود به عنوان یک موجوداخلاقى تنها،تکلیفهاىانسان دربرابردیگران، روشهاى اخلاقى.
4- بدوى،عبدالرحمن.الاخلاق النظریة، کویت، وکالةالمبطوعات، 1975،288ص، وزیرى.
این اثر دربردارنده دو بخش است: مقدمات و مفاهیم اساسى دراخلاق. در بخش اول، از «تجربه اخلاقى در نزد روه و شیلر و گورویچ»،«اخلاق صورى و اخلاق عینى»، «تکلیف اخلاقى در نزد کانت»،«اخلاق عینى» و «اخلاق پوزیتیویستى» سخن گفته شده است. دربخش دوم - که بیش از دویست صفحه را شامل مىشود - به بررسى«وجدان»، ارزشهاى اخلاقى»، «تکلیف»، «فضیلت»، «مسؤولیت وحریت» و «اصول حیات اخلاقى» پرداخته شده است.
5- حائرى یزدى، مهدى. کاوشهاى عقل عملى، فلسفه اخلاق، تهران، مؤسسهمطالعات و تحقیقات فرهنگى، 1361، شانزده + 269 ص، وزیرى.
مطالب کتاب در ذیل پنجبخش گنجانیده شده است: یگانگىچیستى فلسفه و چیستى انسان، انتولوژى بایستى و استى، منطق وصورت بایستىها و استىها، منطق ماده استىها و بایستىها، بحثى ازمتون کلام اسلامى. نویسنده در ذیل این عناوین به رابطه حکمتنظرىو حکمت عملى، معناى مستقلات عقلیه، عدل و مراتب آن، حسن وقبح عقلى و مباحثى دیگر پرداخته است. برخى از مطالب کتاب خارجاز موضوع فلسفه اخلاق است.
6- راسل، برتراند. اخلاق و سیاست در جامعه، ترجمه محمود حیدریان،تهران، انتشارات بابک، 1355، 323 ص، وزیرى.
کتاب مزبور دربردارنده دو بخش است. بخش اول، با عنوان «علماخلاق»، مشتمل بر چهارده فصل و بخش دوم، با عنوان « رابطه اخلاقبا سیاست، تعارض احساسات»، مشتمل بر ده فصل است. نه فصلنخستین این کتاب در سالهاى 1945 - 1946م. و بقیه کتاب، بجز فصلدوم از بخش دوم، در سال 1953م. نوشته شده است.
نویسنده در مقدمه کتاب آورده است: «هدف ما در این کتاب بیاندو منظور است: اول، بیان اخلاقیات عملى(غیر نظرى) و دوم، به کاربردن این اخلاقیات در مسائل مختلف سیاسى زمان حاضر.» (ص 9)بخش دوم کتاب خارج از موضوع این کتابشناسى(فلسفه اخلاق)است. در بخش اول نیز، به صورت پراکنده، به مسائلى پرداخته شده کهدر شمار مسائل فلسفه اخلاق قلمداد مىشود.
عناوین بخش اول کتاب چنین است: کلیات، منابع معتقدات واحساسات اخلاقى، مجموعه قوانین یا نوامیساخلاقى،اخلاق به عنوانوسیله، خوب و بد یا خیر و شر، خیر جزئى و خیر عمومى: خوبىجزیى وخوبى کلى،الزاماخلاقى، گناه، جدال اخلاقى، معرفت اخلاقى،قدرت اخلاق، تولید و توزیع، سنت اخلاقى، ضمانت اجرایى اخلاق.
7- رشید یاسمى، غلامرضا. قانون اخلاق، تهران، رمضانى، 1307.
نخستین کتاب مستقلى که درباره فلسفه اخلاق به فارسى منتشرشده همین اثر است. این کتاب نخستین بار به صورت سلسله مقالاتىدر شش شماره سال هشتم مجله «شفق سرخ» منتشرشد. سپس بهصورت کتابچهاى به اهتمام م. رمضانى در سال 1307 به چاپ رسید.پس از آن در ضمن کتابى با عنوان مقالههاورسالهها (گردآورى ایرج افشار ومحمد رسول دریاگشت، تهران:بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار،1373، ص 377 - 388، قطع وزیرى)، منتشر گردید. اطلاعاتکتابشناسى این اثر از کتاب مزبور استخراج شده است.
در کتاب حاضر که مقالهاى است در دوازده صفحه - پس از بررسىاین مطلب،که عملبه طبیعت ولذتجویى ونفع پرستىنمىتواند قانوناخلاقباشد، بهتبیین این نکته پرداخته شده که تکلیف ساده غیرمشروطیا تکلیف خالص بنیان قانون اخلاقى است. سپس به تشریح و تایید نظرکانت در این باره پرداخته و قانونهاى سهگانه اخلاقى او نقل شده است.
8- ژکس. فلسفه اخلاق، حکمت عملى، ترجمه سید ابوالقاسم پورحسینى،چاپ دوم، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1362، 136ص، رقعى.
این کتاب ترجمه چند فصل از کتاب ژکس است که مترجم نه نامشخصى او را ذکر کرده ونه عنوانکتابش را. مطالبکتاب در ده فصلگنجانیده شده است. درفصل اول، به تعریف علم اخلاق، اهمیت وموضوع آن پرداخته شده است. فصل دوم درباره «وجدان اخلاقى» وویژگیهاى آن است. فصل سوم عهدهدار بحث درباره «اصطلاحات ومفاهیم اخلاقى» (خیر، وظیفه، حق) و رابطه آنها با یکدیگر است. درفصل چهارم، از «آراء اخلاقى»(اخلاق مبتنى بر سعادت، اخلاق مبتنىبر لذت، اخلاق مبتنى بر اصالت فایده)، سخنبه میان آورده شدهاست. فصلپنجم تادهم درباره «اخلاق مبتنى بر مجاهده و عدم تعلق و قطععلاقه»، «اخلاق مبتنى بر کمال»، «اخلاق مبتنى بر احساس»، «اخلاقمبتنى بر تکلیف»، «اخلاق مبتنى براصالتحیات» و «اخلاق بر اساسعلم الاجتماع» است.
9- سبحانى، جعفر. حسن و قبح عقلى یا پایههاى اخلاق جاودان: بحثهایى درعقاید و کلام، نگارش على ربانى گلپایگانى، چاپ دوم، تهران، مؤسسهمطالعات و تحقیقات فرهنگى، 1370، 222ص، وزیرى.
کتاب حاضر عهدهدار اثبات حسن و قبح عقلى و ارتباط حکمتنظرى و حکمت عملى است. در پیشگفتار و مقدمه کتاب، به جایگاهبحثحسن و قبح در فلسفه اخلاق اشاره و گفته شده که این بحث درکتاب حاضر از سه زاویه فلسفه، کلام و فلسفه اخلاق مورد بررسى قرارگرفته است.
مطالب کتاب در چهارده فصل گنجانیده شده و عناوین آن چنیناست: تاریخ طرح مساله، آراء و نظریات در مساله، مقصود از ذاتى بودنحسن و قبح چیست؟ آیا نزاع کلى استیا جزئى؟ ملاکهاى حسن وقبح، عقل نظرى و عقل عملى، حسن و قبح عقلى از یقینات است نه ازمشهورات، قضایاى خود معیار در حکمت عملى، دلایل منکران حسنو قبح عقلى، نتایج مساله تحسین و تقبیح عقلى، مبانى اخلاقى ومکاتب غربى، حسن و قبح از دیدگاه اصل تغییر حرکت و تکامل،چگونگى ارتباط حکمت عملى با حکمت نظرى، حسن و قبح ازدیدگاه علامه طباطبائىرحمه الله.
10- صانعى درهبیدى، منوچهر (ترجمه و تالیف). فلسفه اخلاق در تفکرغرب، تهران، انتشارات دانشگاه شهید بهشتى، 1368، 253ص، وزیرى.
اثر مزبور شامل دو بخش است: تاریخ اخلاق و شرح حوزههاىاخلاق جدید. بخش اول ترجمه مقاله تاریخ اخلاق در دایرةالمعارففلسفه، ویراسته پل ادواردز است. این مقاله به قلم رازیل آبلسون و کاىنیلسون مىباشد. بخش دوم ترجمه شش مقاله از شش کتاب است کهنامهاى آنها آمده است.
در بخش اول کتاب، از این مسائل سخن گفته شده است: علماخلاق در یونان، اخلاق در دوره یونانىمآبى و رومى، اخلاق در قرونوسطى، مراحل اولیه اخلاق در عصر جدید، اخلاق در قرن نوزدهم،غیر طبیعتگرایى معاصر، طبیعتگرایى در امریکا، عدم شناختگرایىدر اخلاق معاصر، نظریات متاخر در باب مباحث اخلاق. بخش دومکتاب شامل این مسائل است: اخلاق مبتنى بر سودگرایى، شهودگرایىو حس اخلاقى، عاطفه گرایى، نظام اخلاقى کانت، اخلاق در حوزهپدیدارشناسى آلمان، تکلیفشناسى.
11- فیروز، شیر زمان. فلسفه اخلاقى ناصرخسرو و ریشههاى آن، مقدمه رضاشعبانى، اسلامآباد، مرکز تحقیقات فارسى ایران و پاکستان، 1371، ى+ 360 ص، وزیرى.
دربردارنده سه بخش است: تاریخچه فلسفه اخلاق اسلامى، فلسفهاخلاقى ناصرخسرو: حکمت نظرى، فلسفه اخلاقى ناصرخسرو:حکمت عملى. در بخش اول، علىرغم عنوان آن، اجمالى از تاریخ علماخلاق اسلامى آمده است و نه فلسفه اخلاق. در بخش دوم، دیدگاهناصرخسرو درباره نفس، قوههاى نفس، شناخت نفس، علم، عمل، طاعت و امثال آن بررسى شده است. بخش سوم عهدهدار گزارشدیدگاههاى ناصرخسرو درباره فضایل و رذایل اخلاقى (زهد، توبه،خوى نیک، میانهروى، کبر، حسد و مردمآزارى) است. بخش دوممستند به آثار منثور ناصرخسرو و بخش سوم مستند به اشعار اوست.
12- کانت، ایمانوئل. بنیاد مابعدالطبیعه اخلاق [گفتارى در حکمت کردار].ترجمه حمید عنایت و على قیصرى، تهران، انتشارات خوارزمى،1369، نه + 166ص، رقعى.
کتابى است مختصر و مهم که در سال 1785 م. تالیف شده و برهمه افرادى که در باب فلسفه اخلاق تحقیق کردهاند، تاثیرى بسشگرف گذاشته است. موضوع این کتاب تحقیق درباره اصل غایىاخلاق است و روش کانت در این کتاب چنان است که در پیشگفتارگفته است: «در این اثر، من روشى را برگزیدهام که به گمان خودم، مناسبترین روش [در چنین پژوهشى] است و[آن اینکه] به شیوه تحلیلىاز معرفت عام، به تعیین اصل غایى آن رسیدهام و سپس به شیوهترکیبى، از بررسى این اصل و ریشههاى آن دوباره به معرفت عامى کهمصداق آن اصل بوده بازگشتهام.» (ص 10 - 11)
مطالب کتاب در پیشگفتار و سه بخش گنجانیده شده است. دربخش اول، به «گذار از معرفت عقلى معمولى اخلاق به [معرفت]فلسفى [اخلاق]» پرداخته است. بخش دوم درباره «گذار از فلسفهمردمپسنداخلاقبهمابعدالطبیعهاخلاق»است وبخش سومعهدهداربحثاز «گام بازپسین از مابعدالطبیعه اخلاق به نقد عقلناب عملى» مىباشد.
لازم به ذکر است که در شرح و تفسیر کتاب حاضر چند کتابمستقل نوشته شده که مشخصات آنها در یادداشت مترجمان آمدهاست. همچنین اغلب افرادى که کتابى درباره کانت نوشتهاند بخشى ازآن را به نظریات اخلاقى کانت اختصاص دادهاند; مثلا فردریککاپلستون، در جلد ششم تاریخ فلسفه و استفان کورند، در کتاب فلسفهکانت. در این باره، همچنین رجوع کنید به: احمد احمدى، کانت و اساسمابعدالطبیعه اخلاق، «فلسفه» (شماره سوم، بهار 1356، ص 50 - 66).
13- گرگوار، فرانسوا. مشارب عمده اخلاقى، ترجمه سید ابوالقاسمپورحسینى،تهران،انتشارات دانشگاهتهران، 1360، د+102ص، وزیرى.
مطالب کتاب در نه فصل گنجانیده شده است. در فصل اول، از«معنى و فایده مطالعه تاریخى مشارب اخلاقى» بحثشده و در فصلدوم، به «انواع مشارب اخلاقى»(اخلاق متعالى، اخلاق مبتنى براصالت طبیعت، اخلاق مبتنى بر اصالت فعل) پرداخته شده است.فصل سوم درباره «اخلاق غیر مذهبى متعالى» است و اخلاق از نظرافلاطون، ارسطو، مونتنى، پاسکال، دکارت و دیگران بررسى شدهاست. در فصل چهارم و پنجم، «اخلاق دینى» و «اخلاقهاى دینى»مورد بحث قرار گرفته است. فصل ششم تا هشتم درباره «اخلاقمبتنى بر اصول طبیعتگرایى» و «اخلاق مبتنى بر اصل فعالیت» و«اخلاقمبتنىبراصالت فعل»است.درآخرینفصل،نتیجهگیرى شدهاست.
14- مدرسى، سید محمدرضا. فلسفهاخلاق: پژوهش در بنیانهاى زبانى، فطرى،تجربى، نظرى و دینىاخلاق، ویراسته غلامعلى تفنگدار، تهران، سروش،1371، 347 ص، وزیرى.
کتاب حاضر صورت بسطیافته و کاملشده کتاب دیگرى از همیننویسنده با عنوان فلسفه ارزشها (چاپ دوم، قم. انتشارات هجرت،1404 ق.، 94 ص، رقعى) است.این کتاب، به گفته نویسنده، «بررسى وپژوهشى جامع، از مسائل و مشکلات مطرح شده در فلسفه اخلاق درعصر حاضر،است که از سرچشمه وحى و سخنان معصومانعلیهم السلام مددجسته و عمدتا از دیدگاه فلسفه و کلام اسلام و علم اصول مورد تحقیققرار گرفته است. این پژوهش دیدگاهها و مکاتب فیلسوفان و عالمانغربى رانیزمورد ملاحظه قرارداده و مطالبى را از آنان ارائه کرده و یامورد نقد قراردادهاست.» (ص 8)
عنوانهاىاصلىکتاب چنین است: حکمت نظرى و حکمت عملى،مفاهیم در قضایاى ارزشى، لزوم تبیین و تفکیک مفاهیم واژهها،پژوهش در مفاهیمحسن وقبح و دیگرواژههاى اخلاقى،کیفیت وجودىارزشها،اخلاق تجربى، اخلاق نظرى، همسویى اخلاق تجربى و اخلاقنظرى، اخلاق ارسطو و نظریه توسط، بررسى پایههاى اخلاق در فلسفهکانت،اخلاقاصالت نفع، نیت و هدف، حسن و قبح عقلى، عقل نظرىو عقل عملى، هستها و بایدها، ارزشهاى اخلاق و دین و حقوق.
15- مصباح، محمدتقى. فلسفه اخلاق، چاپ چهارم، تهران، انتشاراتاطلاعات، 1373، 204 ص، وزیرى، عنوان روى جلد:(دروسفلسفهاخلاق).
ازمهمترین کتابهایى مىباشد که درباره فلسفه اخلاق با نگرشىاسلامى به فارسى تالیف شدهاست. این کتاب شامل سلسله درسهاىنویسنده در «مؤسسه در راه حق» است که درسال 1361-1362 تدریسو در آن، یک دوره مختصر فلسفه اخلاق تبیین شده است.
در بخش اول تا چهارم کتاب، از «فلسفه اخلاق»، «ویژگى مفاهیماخلاقى»، «حسن وقبح عقلى» و «مفاهیمارزشى» سخن گفته شدهاست.بخش پنجم تا دهم کتاب درباره «مکتبهاى اخلاقى» است و در آن بهمکتب لذتگرایى شخصى، اپیکوریسم، عاطفهگرایى، نظریه نیچه،نظریه کانت و مانند آن پرداخته شده است. در بخش یازدهم، «نظریهمختار» نویسنده آمده و در بخش دوازدهم تا چهاردهم، به «تبیین نظریهمختار» آمده است. در بخش پانزدهم تا هیجدهم کتاب، به «جمعبندىنتایج»، «مسؤولیت»، «آیا اخلاق مطلق استیا نسبى؟» و «رابطهاخلاق با دین» پرداخته شدهاست.
16- مطهرى، مرتضى. آشنایى با علوم اسلامى، ج 2: کلام - عرفان - حکمتعملى، چاپ ششم، تهران، انتشارات صدرا، 1368، 240 ص، رقعى.
کتاب مزبور حاصل درسهاى استاد مطهرى براى دانشجویان سالاول و دوم دانشکده الهیات و معارف اسلامى است. این کتاب شاملسه بخش است: کلام، عرفان و حکمت عملى. تنها بخش سوم آن (ص175 - 228)، که مشتمل بر هشت درس است، در حوزه اینکتابشناسى مىباشد.
در این بخش، نخستبه تعریف حکمت عملى پرداخته و گفتهشده که از میان اقسام آن تنها به اخلاق مىپردازیم. سپس تعریف علماخلاق به دست داده شده و از «معیار درستى و نادرستى در اخلاق»سخن گفته شده است. آنگاه از میان نظریات اخلاقى، نظریه افلاطون،ارسطو، کلبیون، شکاکان، اپیکوریان، رواقیون و کانت گردیده است.
در تبیین نظریات فوق، اجمالا نقدى نیز بر آنها ذکر شده است. اینکتاب ناتمام مىباشد.
17- مطهرى، مرتضى. جاودانگى واخلاق، قم، انتشارات 12 فروردین،بىتا، 60 ص، رقعى.
کتاب حاضر بخشى از سلسله بحثهاى استاد مطهرى در نقدمارکسیسم است که در سال 1355 مطرح گردیده است. این کتابنخستین بار به اهتمام دکتر عبدالکریم سروش در کتابى با عنوان یادنامهاستاد شهید مرتضى مطهرى (تهران. سازمان انتشارات و آموزش انقلاباسلامى، 1360، ج1، ص 383 - 418) درج گردید و چاپ حاضر براساس همان کتاب است.
دراین کتاب، نخستحکمت نظرى و حکمت عملى تبیین شده وسپس گزارشى از نظر برتراند راسل و علامه طباطبائى درباره اخلاقارائه گردیده است. آنگاه از جاودانه یا موقت و نسبىبودن اخلاق بهمیان آمده و در ادامه گفته شده که به نظر برتراند راسل و علامهطباطبائى «اخلاق نمىتواند معیار داشته باشد» و خوب و بد «برهانبردار نیست، برهان در امور اعتبارى نمىآید.» (ص 43) در پایان، نتیجهگرفته شده که «معناى خوببودن ونبودن وباید ونباید، دوست داشتنو دوست نداشتن است» (ص 58)، ولى «در عین حال، این خوبىها وبدىها مىتواند مشترک کلى و دایم باشد.» (ص 60)
متن کامل و منقح کتاب حاضر در جلد سیزدهم مجموعه آثار استادمطهرى و نیز در کتاب نقدى بر مارکسیسم چاپ شده است.
18- مطهرى،مرتضى.فلسفه اخلاق، تهران، انتشارات صدرا، 1366،323 ص، رقعى.
کتاب یاد شده شامل دوازده سخنرانى از استاد مطهرى است که دردو بخش تنظیم گردیده است. بخش اول شامل نه سخنرانى است که درسال 1351 ایراد شده و بخش دوم - تحت عنوان ضمیمه - شامل سهسخنرانى مىباشد که در زمانهاى گوناگون القا شده است. این سخنرانیهابیشتر درباره به نظریههاى اخلاقى و نقد آنهاست، گرچه مباحث دیگرىنیز در آنها مطرح گردیده که خارج از موضوع فلسفه اخلاق است.
عناوین اصلى کتاب عبارت است از: فعل طبیعى و فعل اخلاقى،نظریه عاطفى و نظریه فلاسفه اسلامى، نظریه وجدانى، نظریه زیبایى،نظریه پرستش، کرامت نفس محور اخلاق اسلامى، خود و ناخود،خودشناسى، بحرانهاى معنوى و اخلاقى در عصر حاضر، اخلاقکمونیستى، مساله خودى در اخلاق، معیار فعل اخلاقى و مکتباخلاقى راسل. بحث اخیر بخشى از سخنرانى ایشان درباره اخلاقکمونیستى است که مستقلا در پایان کتاب آورده شده است.
19- مغنیة، محمدجواد. فلسفه الاخلاق فىالاسلام، چاپ دوم بیروت،دارالعلم للملایین، 1979، 231 ص، وزیرى.
کتاب حاضر دربردارنده درسهایى است که نویسنده در «دارالتبلیغحوزه علمیه قم» تدریس کرده است. همه مطالب کتاب درباره فلسفهاخلاق نیست، بسیارى از مطالب خارج از این نیز موضوع هم در کتابیافت مىشود.
برخى از عناوین کتاب چنین است: درباره اخلاق، اخلاق وجریانهاى اخلاقى، اخلاق نظرى و اخلاق عملى، الزام مسؤولیت، جزا،نیت، جهد، فضایل عملى، علم، عدل، مادى و معنوىبودن انسان،کنترل نفس، اخلاق اهل بیت.
20- مور، جورج ادوارد. اخلاق، ترجمه اسماعیل سعادت، تهران،شرکت انتشارات علمى و فرهنگى، 1366، یازده + 186 ص، رقعى.
کتاب فوق درسال 1912م. درپاسخ به یک سلسله پرسشهایىاز اینقبیل نوشته شده است: «وقتى مىگوییم فعلى درست استیا باید آن راانجام داد، روى همرفته، مقصودمان از این سخن چیست؟ وقتىمىگوییم حالتى از امور خوب یا بد است، مقصودمان از گفتن اینسخن چیست؟ آیا مىتوانیم صفتى کلى بیابیمکه مشترکابه همه افعالدرست، صرفنظر از تفاوتهایشان در دیگر وجوه با یکدیگر، بدوناستثنا تعلق داشته باشد و جز به افعال درستبه هیچ فعل دیگرى تعلقنداشته باشد؟» (ص 2) نویسنده، در ادامه، آورده است: «من مىخواهمدر این کتاب مسائلى دقیقا از همین نوع را، که بر سر هر یک از آنهااختلاف جدى وجود دارد، مورد بحث قرار دهم.» (ص 3) وى نخستنظریهاى را که از همه نظریات دیگر سادهتر است عنوان مىکند سپسهمه اعتراضاتى را که نسبتبه آن وجود دارد مطرح مىسازد و بهتحلیل آنها مىپردازد.
مطالب کتاب در ذیل هفت عنوان گنجانیده شده است: مذهباصالت فایده (درد و بخش)، عینیت احکام اخلاقى، نتایج: معیاردرست و غلط، اراده آزاد، ارزش ذاتى.
21- وارنوک، ج. فلسفه اخلاق در قرن حاضر، ترجمه و تعلیقات صادق ا.لاریجانى. چاپ دوم، تهران، مرکز ترجمه و نشر کتاب، 1368، یازده +218 ص، رقعى.
«مقصود این رساله بررسى جامع و مختصرى است از فلسفهاخلاق در آثار انگلیسى، تقریبا از اوایل قرن حاضر.» (ص1) به نظرنویسنده، «تمام این سیستمهاى جاافتاده فلسفه اخلاق در آثار انگلیسى،که به توالى در قرن حاضر به منصه ظهور رسیدهاند - صرفنظر ازمهارت تحسین انگیز صاحبان آنها - یکسره بىفایده بودهاند.» (ص 2) ازاینرو، وى در این کتاب به نقد نظریه شهودگرایى، احساسگرایى وهدایتگرایى پرداخته است.
اصل کتاب در حدود صد صفحه است ولى ترجمه فارسى آن بهبیش از دویست صفحه رسیده است. عنوانهاى اصلى کتاب عبارتاست از: شهودگرایى، احساسگرایى، هدایتگرایى، محتواىاخلاقیات، طبیعتگرایى و نگرشى به آینده.
22- هاشمى، سیدابوالقاسم. منطق نظرى، منطق عملى، اخلاق، تهران،مؤلف، 1365، ج1، 457 ص، وزیرى.
بخشى از کتاب درباره منطق نظرى و منطق عملى و بخش دیگرىاز آن (ص 309 - 346) درباره فلسفه اخلاق است. در این بخش، نظریهاصالت لذت و اصالت عاطفه و اصالت عقل در فلسفه اخلاق تبیین ونقد شده و از فلسفه اخلاقى سقراط و افلاطون و ارسطو و کانت ودیگران سخن گفته شده است. برخى از مباحث این بخش خارج ازموضوع فلسفه اخلاقى مىباشد.
23- یالجن، مقداد. الاتجاه الاخلاقى فىالاسلام (دراسة مقارنة)، مصر، مکتبةالخانجى، 1392، 404 ص، وزیرى.
کتاب حاضر دربردارنده سه باب و یک خاتمه است. باب اول ذیلعنوان «مفهوم، هدف، عرصه و اهمیت اخلاق در نظر اسلام» شاملچهار فصل است: بررسى مفهوم رویکرد اخلاق در اسلام، هدفاخلاق، عرصه اخلاق، اهمیت اخلاق در زندگى اسلام. باب دوم باعنوان «پایههاى اخلاق در دیدگاه اسلام» مشتمل بر هفت فصل است:پایه متافیزیکى و اعتقادى، پایه واقعى و علمى، ملحوظ داشتن طبیعتانسان، مسلح شده به حریت اخلاقى، تقریر اصل الزام و التزام اخلاقى،تاکید بر مسؤولیت اخلاقى، اثبات جزاى اخلاقى. در باب سوم، تحتعنوان «ارزشهاى اخلاقى در نظر اسلام»، سه فصل آمدهاست: معیارهاىاخلاقى، حقیقت ارزشهاى اخلاقى، ارزشهاى اخلاقى در میان فرد وجامعه. خاتمه کتاب شامل مهمترین نتایج کتاب است و در آن، ازجمله، به این مسائل اشاره رفته است: رویکرد اخلاقى در اسلام میانفرد و جامعه، توانایى اخلاق اسلامى براى همگامى با دگرگونیهاىزندگى و شکلهاى گوناگون آن، اخلاقاسلامى کاملترین و شایستهتریناخلاق براى زندگى انسان است.