انتشار وصیت نامه و نامه ای از آیت الله فاضل لنکرانی (ره)
روزنامه جمهوری اسلامی نوشت، دیروز یک نامه و یک وصیت نامه به خط خود مرحوم آیت الله العظمی فاضل لنکرانی به دستمان رسید که اولی مربوط به 1/4/1384 و دومی آخرین وصیت نامه ایشان است که در تاریخ اول رمضان المبارک 1427 مطابق سوم مهرماه 1385 نوشته شده و بخش دیگری از وارستگی این فقیه مجاهد را نشان میدهد.
بسم الله الرحمن الرحیم
بعدالحمد والصلوه علی محمد والال مخفی نماند که فرزند عزیزم محمدجواد فاضل لنکرانی که بحمدالله و المنه با نظارت مستقیم اینجانب بدرجه رفیع اجتهاد رسیده و سالیان متمادی است که به بحثهای خارج فقه و اصول اشتغال دارد و دارای رسائل و تالیفات متعددی می باشد در کارهای مربوط به اینجانب مخصوصا پس از مسئولیت مرجعیت که بسیار مسئولیت خطیری است یار و مددکار اینجانب بوده بطوری که اگر کمک ایشان و برادرش احمد آقای موحدی که تمام وقت خویش را در اختیار کارهای من قرار داده نبود شاید با کسالتهای گوناگون و متعددی که دارم از عهده همه کارها برنمی آمدم البته حتی در جزئی ترین کار با استجازه و اجازه حقیر اقدام می نمایند .
علاوه بر مسئولیت مزبور در امور موسسه فقهی ائمه اطهار علیهم السلام که برای آن ساختمان معظمی دردست داریم و در آن موسسه عده ای از فضلای محترم اشتغال بدرسهای خارج مخصوص دارند و علاوه کتابهای متعددی از آنجا انتشار یافته و پاسخگوئی بمسائل مختلف توسط اینترنت داده می شود و دارای کتابخانه تخصصی فقه می باشد که در آن حدود 20 هزار جلد کتاب موجود است همینطور موسسه ای که در مشهد مقدس دایر کرده ایم و سالهای چندی است که گروهی از فضلا و دانشمندان علاوه بر علوم حوزوی متداول تدریس و تدرس آن بکیفیت مخصوص بعلوم دیگر نیز در آنجا اشتغال دارند و نیز موسسه ای که در کشور سوریه دردست اقدام و تمامیت است و از نظر موقعیت محلی دارای امتیاز می باشد و غرض از تاسیس آن تربیت عده ای فاضل و دانشمند در نزدیکی قبر مطهر حضرت زینب کبری سلام الله علیها می باشد.
علاوه وظیفه مهم شهریه حوزه علمیه قم با متجاوز از پنجاه هزار طلبه و شهریه مشهد مقدس و اصفهان و متجاوز از سیصد حوزه علمیه شهرستانها که اداره مجموع بسیار مشکل و خطیر است از وظایف اینجانب است که به تنهائی از عهده این امر نمی توانم برآیم و اگر کمک و مساعدت این دو برادر نبود قطعا ناتوان بودم و در کارهای مزبور دو شعبه دفتر در تهران و یک شعبه در مشهد مقدس و یکی در افغانستان و دیگر در مسکو و برخی در جاهای دیگر وجود دارد که می بایست کمال ارتباط با آنها حفظ شود و مشکلات حوزه ها از یک طرف و اشاعه و ترویج مکتب تشیع بوسیله آنها انجام گیرد و حل شود و نیز کارهای مختلف دیگر که جای ذکر آنها نیست باید بصورت مطلوب عملی گردد و ضمنا ناگفته نماند که تمامی اعلامیه ها و پیامهائی که در مقاطع مختلف در رابطه با امور مذهبی و سیاسی داده می شد مربوط به اینجانب است و مخصوصا آنچه را که روزنامه جمهوری اسلامی منعکس می نمود و در رابطه با آنها مخصوصا بدو اعلامیه افتخار می کنم یکی اعلامیه ایکه بمناسبت شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها سالیان زیادی منتشر نمودم و دیگر اعلامیه ایکه بمناسبت عدم جواز نقض حکم امام (قدس سره ) در مورد ارتداد سلمان رشدی و وجوب قتل او صادر کردم و در مقابل برخی از روشنفکران که خیال می کردند مقتضای مصلحت کنار آمدن با سلمان رشدی است و در این رابطه مقدماتی را تهیه دیده بودند مقاومت نموده و شدیدا با آنان برخورد کردم .
امیدوارم که همه این کارها و تحمل مشکلات بیش از حد مرضی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف قرار گیرد و افتخار سربازی واقعی آنجناب از ما سلب نشود که بالاترین افتخار همین است به امید روزی که با فرج مقدسش تمام مشکلات حل شود و غالب اینها سامان پذیرد اللهم عجل لولیک الفرج و متعنا بذلک فوق ما نترقب و نامل .
محمد فاضل لنکرانی
1/4/1384
بسم الله الرحمن الرحیم
آخرین وصیت اول ماه رمضان المبارک 1427 (مطابق سوم مهرماه 1385 )
کتابهای اینجانب در شرح تحریرالوسیله حضرت امام خمینی (قدس سره ) بنام تفصیل الشریعه قسمت مهم آنرا که چاپ شده و شاید تابحال در حدود سی جلد باشد طبق مصلحت عمل شود البته به راحتی دردسترس فضلائی که بالفعل از آنها استفاده می کنند قرار داده شود و قسمت دیگر را چاپ نموده و بهمین کیفیت عمل نمایید.
کتابهای چاپی اینجانب که قسمتی در منزل مسکونی باجک وجود دارد و قسمتی در اطاق بزرگ حسینیه مرحوم والد و قسمتی در جائی که اینجانب معمولا روزها در آنجا می نشینم در درجه اول میل دارم که همه آنها را در یکجا جمع نموده و مورد مراجعه مراجعین قرار گیرد البته برخی از آنها را که بنده زاده محمدجواد برای کتابخانه شخصی خود نیاز دارد می تواند برای آنجا بردارد و در درجه دوم هر جا که صلاح باشد.
حسینیه که بعنوان دفتر اینجانب معروف است وقف شرعی برای مرحوم آیت الله والد (قدس سره ) می باشد میل دارم روضه جمعه و دهه اول محرم و ایام فاطمیه در آنجا برگزار شود و چنانچه بعلتی مانند سیل و زلزله و واقع شدن در مسیر خیابان و امثال آنها امکان نداشته باشد در محل دیگری برگزار نمایید.
اموالی را که از این حقیر باقی می ماند یا در شهریه طلاب حوزه علمیه قم صرف شود و یا در اداره موسسه مرکز فقهی ائمه اطهار علیهم السلام و تشخیص آن بعهده وصی اینجانب می باشد البته در شهریه لازم نیست تمام و بنحو کمال داده شود بلکه بمقدار مصلحت .
میل دارم که در لندن که دروازه دنیا و خانه دوم همه کشورها است موسسه ای برای ترویج مکتب اهل بیت علیهم السلام و نشر معارف شیعه اثنی عشریه تاسیس گردد.
لازم است تذکر دهم که محمدجواد و احمدآقا که سالیان درازی است دفتر اینجانب را بصورت آبرومند اداره می کنند و اجرتی دریافت نمی نمایند مورد تشکر اینجانب هستند چون کار آنها بالمآل مربوط به آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می باشد.
خانه مسکونی فعلی در محله باجک کوچه 8 متری رضوی ملک خانواده محترم حاجیه خانم لاجوردی می باشد خانه و لوازم و امکاناتی که در آنجا وجود دارد از قبیل فرش و ظرف و کولر و امثال آن به ایشان داده شود.
وصی حقیر در جمیع موارد فوق بنده زاده محمدجواد می باشد و ناظر احمدآقا.
چنانچه فرزندان من بخواهند رضایت مرا در آن عالم از دست ندهند از هرگونه اختلاف بپرهیزند بالخصوص در امور مالی دنیوی بی ارزش که موجب از بین رفتن آبروی اینجانب و آبروی خودشان در میان مردم و جامعه می باشد و ضمنا معلوم باشد تمام اموالی که باینجانب ارتباط دارد هیچکدام مال شخصی اینجانب نیست بلکه مربوط به سهمین می باشد و هیچکدام از ورثه در این اموال حقی ندارند.
محمد فاضل لنکرانی
گاهی حرکتهای اجتماعی نقطه عطفند ؛ سیر تاریخی یک ملت را عوض می کنند. افکار تیز پای دغدغه مند اندکی باید اینجا درنگ کنند. سوم تیر به اعتقاد نگارنده نقطه عطف است . انقلاب اسلامی مبتنی بر ارزش هایی بود که آ ن سال های پر شور انقلاب و جنگ همه کوچه باغها را عطرآگین کرده بودولی این اواخر یا درمسلخ توسعه اقتصادی وبعد سیاسی باید دنبال آن می گشت یا درلابلای خاطرات حسرت انگیز دل هایی که پارهای از خود را درهمان سالها به جا گذاشته اند.چپ وراست هردودراین گناه شریک جرم بودند. آن زمانی که آقا به هر مناسبتی عدالت ومبارزه با فقر وفساد و تبعیض را فریاد می زدند راست در غفلت دنیازده خود شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر ضد ولایت فقیه سرمی داد و چپ به معرکه خود ساخته دل مشغول بود ودر این همهمه ای که ازچپ وراست به پا شده بود آیا قادر به شنیدن صدای دیگری بودی .
ادامه دارد
نیاش های
شهید چمران
خدایا! تو را شکر میکنم که مرا با درد آشنا کردی تا درد دردمندان را لمس کنم، و به ارزش کیمیایی درد پی ببرم، و «ناخالصی»های وجودم را در آتش درد بسوزم، و خواستههای نفسانی خود را زیر کوه غم و درد بکوبم، و هنگام راه رفتن بر روی زمین و نفس کشیدن هوا، وجدانم آسوده و خاطرم آرام باشد تا به وجود خود پی ببرم و موجودیت خود را حس کنم.
خدایا! تو را شکر میکنم که با فقر آشنایم کردی تا رنج گرسنگان را بفهمم و فشار درونی نیازمندان را درک کنم.
خدایا خدایا! تو را شکر میکنم که تو مرا در آتش عشق گداختی، و همه موجودات و «خواستنی»ها را بجز عشق و معشوق در نظرم خوار و بیمقدار کردی، تا از کنار هر حادثه وحشتناک به سادگی و آرامی بگذرم. دردها، تهمتها، ظلمها، فشارها، و شکنجه ها را با سهولت تحمل کنم.
خ خدایا!تو را شکر میکنم که لذت معراج را بر روحم ارزانی داشتی، تا گاهگاهی از دنیای ماده درگذرم، و آنجا جز وجود تو را نبینم و جز «بقاء»ی تو چیزی نخواهم، و بازگشت از «ملکوت اعلی» برای من شکنجهای آسمانی باشد که دیگر به چیزی دل نبندم و چیزی دلم را نرباید.
خدایا اکنون احساس میکنم که در دریایی از درد غوطه میخورم، در دنیایی از غم و حسرت غرق شدهام، به حدی که اگر آسمانها و زمین را و همه ثروت وجود را به من ارزانی داری به سهولت رد میکنم، و اگر همه عالم را علیه من آتش کنی، و آسمانی از عذاب بر سرم بریزی و زیر کوههای غم و درد مرا شکنجه کنی، حتی آخ نگویم، کوچکترین گلهای نکنم، کمترین ناراحتی به خود راه ندهم، فقط به شرط آنکه ذکر خود را، و یاد خود را و زیبایی خود را از من نگیری، و مرا در همان حال به دست بلا بسپاری، به شرط آنکه بدانم این بلا از محبوب به من رسیده است تا احساس لذت کنم، و همه دردها و شکنجهها را به جان و دل بخرم، و اثبات کنم که عزت و ذلت دنیا برای من یکسان است، لذت و درد دنیا مرا تکان نمیدهد و شکست و پیروزی مادی در من تأثیری ندارد.
فلسفه، به هر معنى که باشد، در قرن حاضر به دو بخش اساسى تقسیم شده است: 1.فلسفه مطلق، که به واقع فلسفه مطلق است; 2. فلسفه مضاف، که حاصل اضافه شدنفلسفه به یک رشته علمى است. فلسفه مضاف اقسام متعددى دارد; مانند فلسفهتاریخ، فلسفه هنر، فلسفه ادبیات، فلسفه علم، فلسفه حقوق، فلسفه دین، فلسفه اخلاقو امثال آن.
فلسفه مضاف عبارتاست از بحث و بررسى فلسفى در یکى از شاخههاى علوماست. در پرتو فلسفه مضاف، موضوع آن علم را بهتر مىتوان درک کرد; مثلا در پرتوفلسفه تاریخ، تاریخ رابهترمىتوان درک کرد ودر پرتوفلسفه اخلاق، اخلاق را.
فلسفه اخلاق نام جدیدى استبر موضوعى قدیمى که جوانههاى آن در میانیونانیان و مسلمانان بوده، اما شکوفایى آن به اوایل قرن بیستم مىرسد. به عبارتروشنترآنکه فلسفهاخلاق، به صورت دانشى مستقل، باانتشارکتاب جرجادواردمورتحت عنوان مبانىاخلاق، (Principa Ethica) درسال 1903 م. پابه عرصه ظهورنهاد.
فلسفه اخلاق عهدهدار تحقیق درباره مبادى علم اخلاق است. در علم اخلاق،گفته مىشود که کارى خوب و چه کارى بد است; اما در فلسفه اخلاق، گفته مىشودکه خوب و بد ریشه در کجا دارد و ملاک تقسیم کارها به خوب و بد چیست و چراکارى خوب و کار دیگرى بد دانسته مىشود.
از هنگامى که دانش جدیدى با عنوان «فلسفه اخلاق» ظهور کرد،ادامه مطلب...